از ازل کسب درآمد و رفاه از مهمترین دغدغههای بشر بوده و برای تأمین آن، رفتارهای گوناگونی را بهدرستی یا همراه با آسیب تجربه کرده است. در همین راستا، تولید و تنظیم مبانی رشد و توسعه در سواد اقتصادی را هدف قرار دادیم؛ از بررسی علوم موجود تا بهینهسازی و ساخت روشهای انتقال مؤثر نقشه راه، تا بتوانیم فاصله بین نتیجه واقعی رفتارهای اقتصادی را با هدف اولیه به کمترین میزان ممکن برسانیم. برای آسیبشناسی رفتاری، لازم است علوم فعلی و روش انتقال (آموزش) آنها بررسی، سپس بهینهسازی یا بازتولید شوند تا بتوان با قطعیت از سواد اقتصادی سخن گفت؛ امری که صرفاً با مطالعه و پژوهش با روش تحقیق قابلقبول ممکن است. جذابترین ویژگی پژوهش در علوم رفتاری، ورود به دنیای بدیهیات ناشناخته است که از یک سؤال ساده آغاز میشود؛ همان یک سؤال، حامل چند سؤال دیگر خواهد بود و درمییابیم که علوم اجتماعی و انسانی در بالاترین سطح درهمتنیدگی قرار دارند. پژوهشهای محمدرضا فیروزجنگ در سال ۱۳۸۹ با شنیدن خبری شروع شد، اما ابعاد بسیار گستردهای در بستر اقتصاد رفتاری به خود گرفت که ضمن معرفی اولین سؤال، به مطالعات وابسته و دستاوردهای آن میپردازیم.
موسسه پژوهشی شاخص سوم اصل کسب سواد را از دانش بهعنوان مبنای عملکرد خود در پژوهشها، مطالعات و آموزشها قرار داده است تا بتواند با جلوگیری از سردرگمی در عمل، به دستاورد قطعی در انتخاب رفتارهای اقتصادی برای عموم جامعه پایبند باشد.
سواد به معنی دانشی در فرد است که بتواند تغییر معنادار در زندگی او ایجاد کند
در مبانی شاخص سوم، رشد ذهنی را در بستر آگاهی تجربه میکنیم
توسعه را در عمل معنا میکنیم و درنهایت سواد در اختیار ماست...
به هرگونه دریافت اطلاعات در جهت شناخت محیط اطراف و فرایندها آگاهی میگوییم. اطلاعات به دو صورت وارد ذهن ما میشود:
در طول زندگی رفع نیازها، انسان را مجبور به کسب اطلاعات از محیط توسط خانواده یا خود فرد میکند. که با رشد فیزیکی همراه است و تقریبا تمام انسانها در هر نقطه از کره خاکی به این آگاهی دسترسی دارند. این دسته را آگاهی اجباری مینامیم.
پس از رشد به معنی عمومی هر فردی دریافت اطلاعات را به صورت اختصاصی دنبال میکند و تصمیم میگیرد وارد حوزه های مورد علاقه خود برای تامین افزایش مصرف و ایجاد هویت اختصاصی شود. به دانشگاه یا آموزشگاه میرویم و یا به صورت تجربی دریافت اطلاعات و کسب آگاهی را انتخاب میکنیم. این روش را کسب اطلاعات اکتسابی یا انتخابی میگوییم. اطلاعات دریافت و طبقهبندی میشوند اما در عمل باید بتوانیم از آنها استفاده کنیم تا تغییرات محسوسی در زندگی ایجاد شود. آگاهی در هر سطح و میزان و از هر منبعی که باشد بدون توسعه کوچکترین تاثیری در زندگی انسان ندارد.
زمانی که دادههای اجباری یا اکتسابی را در رفتارها استفاده میکنیم در ابتدا وجوهی پنهان را میشناسیم و متغیرهای مستقیم و موثر آشکار میشود و موفقیت به وجود میاید. در تمام مراحل زندگی توسعه دشوارتر از کسب آگاهی است چرا که دانش به صورت عمومی بیان میشود ولی توسعه متناسب با هر فرد بسیار متفاوت است. به عنوان مثال وقتی راجع به یک دانش صحبت میکنیم همه میتوانند آن را کسب کنند اما تمام افراد نمیتوانند طوری عمل کنند که به موفقیت برسند.
محمدرضا فیروزجنگ ، پژوهشگر و مدیرعامل موسسه شاخص سوم، از سال 1386 فعالیت اقتصادی واسطهگری در بازارهای مالی را آغاز کرده است.
پس از تحمل زیان در سه سال آغازین و مطالعه مقالهای در یکی از پایگاههای خبری بینالملل درمییابد که بیش از 95% معاملهگران بازارهای مالی زیانده هستند ، مطالعاتی را از سال 1389 آغاز میکند تا بتواند دلایل زیان خود و دیگر معاملهگران را شناسایی کند.
در ابتدا به بررسی روشهای معاملاتی پرداخت و در طول مسیر متوجه شد کار به همین سادگی نیست و عوامل بسیار زیاد دیگری نیز در این مسئله دخیل هستند که برای کشف آن ها به علوم اقتصاد، روانشناسی شناختی(علوم رفتاری) جامعهشناسی و تاریخ نیاز دارد. در نتیجهی پیوستگی علوم اجتماعی و رفتاری ، این مطالعات ابعاد جدید به خود گرفت و منجر به ایجاد سوالات متفاوت در علم نوینی به نام اقتصاد رفتاری شد.
تمام مباحثی که در بخش آموزش مشاهده میکنید نتیجه 15 سال فعالیت پژوهشی با دو سر فصل اصلی :